Global Team (گلوبال تیم)

گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

کار نتورک مارکتینگ در خانه به صرفه تر است یا دفتر؟؟

مهرداد یوسفی
Global Team (گلوبال تیم) گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

کار نتورک مارکتینگ در خانه به صرفه تر است یا دفتر؟؟

کار نتورک مارکتینگ در خانه به صرفه تر است یا دفتر؟؟

نتورک مارکتینگ بی شک یکی از کم برخوردترین شیوه های فروش در دنیاست. که همین مساله نیز باعث می شود تا عموم مردم به خاطر سهولت و کم دغدغه بودنش، به آن روی بیاوردند.

رسیدن به حجم فروش بالای میلیون دلار از طریق ارتباط موثر با دو یا چند نفر به صورت مستقیم و هزاران نفر به صورت غیر مستقیم چیزی است که تنها در صنعت نتورک مارکتینگ می توان یافت. سیکل کاری سبک و قابل فهم برای همه، حتی کودکان کم سن سال که از طرف شرکت ها در قالب چارت آموزشی عنوان می شود، این موضوع را روشن می سازد که برای رسیدن به موفقیت هیچ گونه استثناءی وجود ندارد. همه می توانند. همه به یک اندازه شانس دارند. همه چیز از خود شخص شروع می شود. پایه و اساسی که به لحاظ سادگی فهم و عمل این امکان را برای هر شخصی فراهم می آورد که:

آری من هم می توانم...

من هم می خرم...

من هم فقط به 5 نفر یا بیشتر می فروشم...

و من هم سازمان فروش خودم را مدیریت می کنم...

و به درآمد و حجم فروش بالا می رسم...

این ظاهر و باطن و اصل نتورک مارکتینگ است. اما...

آیا در ایران نیز به همین شکل است؟ خیر... در ایران در عصر حاضر این صنعت، نتورکرها آنقدر درگیر مسائل ساختگی و پوچ و بیهوده ای هستند که از طریق اصلی باز مانده اند. نمونه این فعالیت های اضافی و به قول معروف من دراوردی قضیه دفترداری و اجاره دفتر برای پیشبرد این کار است. نمی دونم از کجا شروع شد ولی بیش از 7-6 ساله که نتورکرهای ایرانی اسیر این نمایش بیهوده در صنعت homework و نتورک مارکتینگ شده اند.

ریشه این اتفاق را نیز در مسیری می توان یافت که اکثر افرادی که از این قضیه استفاده می کنند نتورک مارکتینگ کار نمی کنند. بلکه کار آنها جوگیر مارکتینگ می باشد. از لغتی که استفاده کردم کاملا متوجه می شوید که این افراد با این کار جز جوگیر کردن افراد هدف دیگری ندارند. از دستاوردهایی که برای این اشخاص از گرفتن دفتر کار حاصل می شود می توان به سرعت در انتخاب و خرید افرادی که سیستم به انها معرفی می شود نام برد که این هیچ مشکلی ندارد. اما در ادامه اتفاقاتی رخ می دهد که اصلا جبران شدنی نیست و علاوه بر ضربه ای که به این مجموعه وارد می شود، منجر به بدنامی کلیه سیستم ها و افرادی که در این صنعت مشغول به کارند می شود.

داشتن دفتر برای ساپورت مجموعه خوب است اما برای اینکه اصل کار نتورک مارکتینگ زیر سوال نرود می بایست از دفتر برای انجام کار های پشتیبانی استفاده شود نه پرزنت / فالو / خرید کردن در هر استانی داشتن یک الی دو دفتر در وقت خودش الزامی است تا بر همگان حقانیت فعالیت شبکه ای جا بیافتد اما افرادی که قصد ساختن مجموعه محکم دارند بهتر است زمانی که شرایط برای ایجاد دفتر مهیا شد از دفتر برای جلسات آخر هفته ، جلسات لیدر شیپ ، پرزنت های گروهی استفاده شود و همه کار ها در دفتر انجام نگیرد . خود من از سال ۸۴ از توی اتاق خانه خودمان کار رو شروع کردم و حتی تا الان اکثر معرفی کار را در  اتاق خودم به دوستانم انجام می دادم . چنانچه شما بر روی انجام کلیه کار ها در داخل دفتر اصرار بوریزد اصلا توقع نداشته باشید که در آینده بتوانید مجموعه پویا و فعالی داشته باشید ؛ چرا که سازمان شما برای کار از شما دفتر کاری می خواهد و شما در همه جا توانایی برپایی دفتر ندارید و این در دراز مدت باعث نابودی سازمان شما می گردد.

تنها حالت تاثیر مثبت داشتن دفتر بودن در کنار انجام نتورک مارکتینگ در خانه می باشد نه اینکه کل فعالیت ها در دفتر انجام شود

لطفا متن زیر را که کاملا واقعی است و خیلی از افراد فعال در نتورک حال حاضر در ایران تجربه کرده اند را مطالعه نمایید:

شایان زیرمجموعه ای به نام باربد دارد که با هم مشغول به کار هستند... یک روز سرد پاییزی دو دوست با هم به گفتگو می نشینند:

مکالمه ی شایان و باربد برای تصمیم گیری در مورد گرفتن دفتر:

باربد: بابا اینطوری نمیشه... باید دفتر بگیریم... اینا (مجموعه 2-3 نفریش) هیچ کدوم تو خونه هاشون پرزنت نمی زارن)

شایان: نه بابا اگه رضا (بالا سریشون) بفهمه کله جفتمونو می کنه... غیر اصولیه... بعدشم پول می خواد... مفت که نیست... بی خیال شو بابا... کارتو بکن!

باربد: بابا رضا رو ول کن... چیه عین این دوره گردا راه می افتیم تو شهر از این خونه به این خونه... بابام همش مسخره ام می کنه... می گه این چه کاریه که معلوم نیست جاش کجاست... باید دفتر بگیریم تا دهن همه رو ببندیم... کلاس کارمون هم بالا می ره...

شایان: بابا اصل کار اینه که تو خونه باشه وگرنه که می رفتم کارمند می شدم... بی خیال شو کلاسو این حرفا رو... نکنه دوشنبه که گفتی حالت خوب نیست جایی رفتی پرزنت شدی؟ چیه؟ دفتر داشتن؟

باربد: اه تو هم که.... اگه بدونی چه با کلاس کار می کردن... همین پول بود که تو دست اینا می چرخید و خرید بود که ثبت می شد.... بعد ما هی راه می افتیم تو این خیابونا....

شایان: کجا؟ کی؟ بابا اینا همش فیلمه که تو گول بخوری...

باربد: فیلم چیه؟ اونقدر خوب کار میکردم که هی به خودم می گفتم باربد خاک تو سرت با این کار کردنت... 3 تا کامپیوتر متصل به اینترنت... 3 خط تلفن و یه منشی ... 3 تا اتاق مخصوص معرفی و اموزش... شایان منتطقی اگه فکر کنی هر کی اونجا سیستم بهش معرفی بشه همونجا خرید می کنه... سر و شکلشم به کار بیشتر شبیهه تا کار کردن ما... اگه من و تو تا 6 ماه دیگه قرار باشه به تعادل 500 برسیم، اونا تا اخر همین ماه بهش می رسن... عین جارو برقی دارن همه رو جذب می کنن...

شایان: نمی دونم والله ... چی بگم... بازم می شه رفت اونجا؟ اره ایناهاش کارت دوستم اینه ... ببین شماره دفترشونم روش چاپ کرده... موبایلتو بده...

مکالمه ی شایان و باربد برای تصمیم گیری در مورد اداره دفتر:

شایان: بیا اینم دفتر... فقط ببین چه به روزم آوردی باربد... 2 میلیون از عالم و آدم قرض کردم ... دسته چک بابام هم که رفت تو این بنگاه لعنتی... مبلمان خونه دادشمینا هم که آوردم اینجا... حالا تو می ترکونی دیگه؟

باربد: جون تو حالا ببین چه کار که نکنیم... فقط مونده تخته وایت برد و سیستم کامپیوتر و تلفن و فکس و ...

شایان: برو بابا من دیگه نیستم... مگه می خوایم شعبه ایران خودرو باز کنیم؟ همین هم خوبه...

باربد: از اینجا به بعدش با من... همه چی رو بسپر به من... از بچه ها کمک می گیریم...

مکالمه ی شایان و باربد برای تصمیم گیری در مورد مخارج دفتر:

باربد: الو ... الو شایان... سلام... کجایی؟ رفتی حاجی حاجی مکه؟ یه وقت سراغی نگیریا... بیا ببین چه خبره... مجموعه داره می ترکه امروز 12 تا قرار خرید داشتیم... خیلی خوبه... فقط 3 روز دیگه به آخر ماه رسیده ها حواست به کرایه دفتر هست؟

شایان: به من چه ... مگه تو نگفتی از اینجا به بعدش با من؟ تو و فامیلات اونجا دارین عشق و حال می کنین... من کرایه شو بدم؟ مگه تو ای یه ماه یه قرون پورسانت گرفتم که حالا کرایه دفتر کیف و حال شما رو بدم؟ خیلی پررویی باربد...

باربد: خوب تا حالا داشتم به بچه ها فرهنگ کار با دفتر رو آموزش می دادم... گفتم که این هفته خیلی خرید داریم... قول می دم... من پای حرفم هستم... این ماه رو تو بده ماه بعد با من...

شایان: اگه خرید نشد چی؟ باربد آخرش تو همه مونو بدبخت می کنی... بیخیال شو بیا سر شیوه قدیم خودمون... این ماه و از مامانم می گیرم می دم... اگه بابام بفهمه که ازش پول گرفتم که چک خودشو پاس کنم بدبخت می شیم...

باربد: دستت درد نکنه... مطمئن باش نتیجه اش رو می بینی...

مکالمه ی شایان و باربد برای تصمیم گیری در مورد تسویه حساب دفتر:

شایان: آخه من به تو چی بگم؟ این چه وضعیه؟ دو ماهه داری دفتر بازی می کنی... این همه دفتر دستک درست کردی که به قول خودت می ترکونی... پس کو اون همه داستانایی که تعریف می کردی؟ اینجا اتاق مخصوص معرفی و آموزشه یا بلوتوث بازی؟ ببینم این کامپیوتر متصل به اینترنته که باهاش خرید می کنن یا گیم نت مجموعه؟ ببینم این تخته آموزشه یا دفتر نقاشی خوشمزه ها؟ اینجا آشپزخونه است یا شیره کش خونه؟ اینجا دفترکاره یا شهر بازی؟ چه کار داری می کنی باربد؟ قرار خریدات چی شد؟

باربد: بابا امروز به بچه ها استراحت دادیم... دیشب تا ساعت 11 شب اینجا جلسه داشتیم... بلوتوث چیه؟ بچه ها دارن چک لیست خودشونو وارد گوشیهاشون می کنن... بعدشم تلفن دفتر این ماه قطع شده اصلا اینترنت کجا بود؟ قبضش 400 هزار تومان اومده... تخته رو هم بچه ها یادشون رفته پاک کنن...

شایان: آخه مگه اینجا دفتر رئیس جمهوره؟ این همه تلفن مال کیه؟ کی این همه تلفن زده؟ چرا موقعی که قبض اومد منو خبر نکردی؟ این مبل و کی ترکونده؟ مال داداشمه... اگه مامانم بفهمه ...

باربد: به صاحب دفتر زنگ زدم گفتم بره پرینت تلفن رو بگیره تا بفهمیم مال کیه... بعدشم خودشون ضرر می کنن... خریدای خودشون کنسل میشه... مبلها رو هم 2 ماه دیگه که خریدا زیاد شد نو می خریم برای داداشت... راستی کرایه دفتر نزدیکه ها... 5 روز دیگه... قبض برق و آب و گاز هم اومده ...

شایان: ای وااااااااااااااااااای... باربد... بدبختمون کردی... مگه نگفتی این ماه رو خودت می دی؟ ما تو پرداخت قبض آب موندیم... می خوای مبل نو بخری؟ به خدا دیگه یه قدم واسه این دفتر بر نمی دارم... همین فردا می رم قرارداد رو فسخ می کنم...

باربد: منم بهش فکر کرده بودم... ولی بنگاهیه می گه باید 2 ماه کرایه باید جریمه بدین و یک ماه هم جلوتر بگین... واسه همین می گم بمونیم بهتره...

شایان: چی؟ یعنی یه ماه دیگه بمونیم... 500 تومن، دو ماه هم جریمه بدیم یک میلیون، جمعا با این ماه و پول تلفن یه چیزی حدود دو سه میلیون پیاده شدیم دیگه؟ ببینم ما داریم چه کار می کنیم؟ ما نتورک کار می کنیم یا نتورک داره با ما کار می کنه؟ وای اگه بابام بفهمه... مامانم هم که ماه پیش تیغش زدم... به کی بگم؟ بابام تا حالا یه چک برگشتی نداشته... اگه بفهمه... گفتی 5 روز وقت داریم؟ یالله زنگ بزن به همه بچه ها بگو امشب جلسه اضطراری داریم... تا این مشکل حل نشه نمیشه کار کرد... یعنی من نمی زارم کسی کار کنه...


هیچی... سرتونو درد نیارم... این مجموعه که هیچی... کل نتورک ایران با همین مسائل خراب می شه و چیزی که اینجا می مونه اینه که این صنعت به درد نمیخوره و فقط جوونا رو بیچاره می کنه... قضاوت دیگه با خودتون...



تاريخ : چهارشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ | 13:31 | نویسنده : مهرداد یوسفی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.