Global Team (گلوبال تیم)

گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

7 نکته برای اینکه چگونه با جذبه و کاریزماتیک باشیم

مهرداد یوسفی
Global Team (گلوبال تیم) گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

7 نکته برای اینکه چگونه با جذبه و کاریزماتیک باشیم

دروود به بهترین خانواده ی دنیا جی تیم

همونطور که میدونید اسم این ماه توسط لیدرمون اقای یوسفی بزرگ ابر لیدر دنیا جذبه ی جی تیم نام گزاری شده و من تصمیم گرفتم که مطلبی در همین مورد انتخاب کنم و با شما به اشتراک بزارم تا بتونیم یه جی تیمیه باجذبه بشیم و این خصوصیت رو برای همیشه در خودمون درونی کنیم

تا اینجا 2 مورد مهم از7 مورد رو مطالعه کردیم  که خیلی جالب بود 

حالا میریم سراغ گزینه ی 3 و4 که ببینیم خصوصیات دیگه یافراد با جذبه چیه.....................

اعتماد به نفس‌تان را بپرورانید

 

اعتماد به نفس داشتن یک پای کاریزماتیک بودن است، اما پروراندن آن مثل آب خوردن نیست. افراد نه می‌خواهند آدم پرافاده و متکبری به نظر برسند و نه فرد خجالتی و ترسویی. این حسی است که از درون به آدم منتقل می‌شود. آدم می‌تواند با ورزش کردن مداوم یا تیپ زدن و صحبت کردن در مورد اطلاعاتی که از این‌ور و آن‌ور دارد احساس خوبی را به خودش منتقل کند. بعدازظهر یک ساعت به باشگاه می‌روید و یک حال اساسی به سیکس پک و جلو بازو و کول و ساق پا می‌دهید، بعد می‌روید خانه و یک دوش حسابی می‌گیرید و تیپ اسپرت می‌زنید و یک ادکلن خوشبو روی خود خالی می‌کنید و می‌روید پاتوق دوستان‌تان و آخرین فیلم جیمز باند را برای‌شان کارشناسی می‌کنید. از ته دل احساس می‌کنید که هیچ‌کسی جلودارتان نیست.
اما این درست نیست که خوره بازی در بیاورید. برای جذبه داشتن بد نیست به بقیه هم اجازه صحبت کردن بدهید تا نشان دهید که برای دانستن چیزهای جدید آدم کنجکاوی هستید. افراد معمولی در هنگامی که چیزی از بحث سر در نیاورند بجای این‌که کنجکاوی به خرج دهند، سریع به وضعیت دفاعی در می‌آیند و سعی می‌کنند جریان بحث کردن را به سمت چیزهایی که خودشان از آن سر در می‌آورند عوض کنند. اما داشتن روحیه کنجکاوی به فرد این اجازه را می‌دهد که نه تنها اعتماد به نفس خود را از دست ندهد، بلکه چیزی به اطلاعات خود بیفزاید و باعث شود سایرین هم از بیان اطلاعات خود احساس خوبی داشته باشند و در نهایت جذبه‌ی خود را بالا ببرد.

 

از طرف دیگر، افراد با جذبه و با اعتماد به نفس با هدف خود زندگی می‌کنند. تشخیص این‌که بعضی افراد در کار خود سرگردان و بی هدف هستند کار چندان سختی نیست. حلقه‌ی گم شده در این‌جا فقدان یک ” عاملِ-به-جلو-‌راننده “‌ است. شور و اشتیاق یک چیز است و اعتماد به نفس یک چیز دیگر. اگر انسان یک ماشین باشد، شور و اشتیاق ضبط آن است، و اعتماد به نفس موتور آن.
جردن لیجوان پایه‌گذار وب‎سایت معتبر High Existence اعتقاد دارد بدون انگیزه کاری از پیش نمی‌رود. او در این‌باره می‌گوید : ” دلیلی، هدفی، تفکری … را بردارید و با آن زندگی کنید. آدمیزاد به هدف‌گذاری زنده است. اگر به چیزی شدیداً باور داشته باشید دیگر نیازی نیست کسی شما را به سمت آن هل بدهد. خودتان به صورت طبیعی به سمت آن می‌روید. همیشه از خودتان مطمئن باشید. حتی اگر به چیزی شک دارید آن‌را مثل طاعون بین همه پخش نکنید. طوری رفتار کنید که انگار ۱۰۰ درصد از کارتان مطمئن هستید. ”

هیچ‌کسی نیست که همیشه بداند کارش به کجا ختم می‌شود، اما آدمی کارش درست است که پایش را محکم بردارد. فکر کنید یک بازیگر تئاتر هستید که حتی اگر روی سِن یک لحظه نمایشنامه از یادتان رفت باید طوری بازی کنید که هیچ‌کسی این را متوجه نشود. همه ما در زندگی لحظاتی را داریم که پیش خودمان می‌گوییم فلان جا عجب گندی زدم. این‌ها را فراموش کنید! حتی یک اپسیلون ثانیه فکر کردن به این لحظات باعث می‌شود که شما تمرکز خود را از دست بدهید که این از دید دور و بری‌های شما پنهان نمی‌ماند. اعتماد به نفس یعنی این‌که آدم شخصیت خود و کاری که می‌کند را قبول داشته باشد و به بقیه‌ی مسائل توجه نکند. مردم از آدم با اعتماد به نفس خوششان می‌آید، حتی اگر این آدم از لحاظ سایر خصوصیات اخلاقی چندان جالب نباشد. اگر توانستید اعتماد به نفس خود را بدست بیاورید، بیشتر راه با جذبه بودن را طی کرده‌اید.

خوش صحبت باشید

افراد با جذبه بلدند که چگونه با مردم صحبت کنند. آن‌ها می‌دانند که چطور یک بحث را شروع کنند، به آن مسیر بدهند و طوری صحبت کنند که به سایرین احساس آرامش بدهند. اگر این‌ چیزها را بلد نیستید، باید تمرین کنید. کسی هم نمی‌گوید کسب مهارت در این زمینه کار آسانی است اما اگر شجاعتش را داشته باشید که از دیوار ذهنی خود عبور کنید و خود را در این زمینه ارتقاء دهید، بعداً پاداشش را خواهید گرفت. اوایلش کمی به شما سخت خواهد گذشت، اما بهتر شدن همیشه از طریق سخت گذراندن حاصل می‌شود.

اگر نمی‌دانید که چطور یک گفتگو را آغاز کنید، خلاقیت به خرج دهید. اول به این بیندیشید که دوست دارید درباره چه چیزهایی صحبت کنید و از صحبت کردن درباره چه مسائلی بدتان می‌آید. اگر چیزی باشد که شما از صحبت کردن درباره آن معذب شوید، احتمالاً این مطلب آن‌های دیگر را هم معذب می‌کند. نکته‌ی دیگری که باعث می‌شود شما آدم خوش صحبتی به نظر برسید این است که بجای این‌که زور بزنید خود را فرد باهوشی نشان دهید، سعی کنید آدم مهربانی باشید. البته اگر جایزه نقدی می‌دهند حتماً تلاش خودتان را بکنید که با کل کل کردن طرف‌تان را از رو ببرید، اما اگر در گفتگوهای روزمره‌تان با مردم مهربان باشید به فرد با جذبه‌ای تبدیل می‌شوید.

وقتی به فرض همکارتان را در آسانسور می‌بینید و هیچ حرفی برای گفتن ندارید ناگهان سکوت آزار دهنده‌ای بین شما ایجاد می‌شود. اگر برای شروع گفتگو چیزی به ذهن‌تان نمی‌‎رسد نگران نباشید. از قانون تاریخ-فلسفه-استعاره استفاده کنید و هیچ‌وقت در نمانید. هر کاری از دست‌تان بر می‌آید بکنید تا از سکوت آزار دهنده جلوگیری کنید.

افراد خوش صحبت بلدند که چطور خود و هم‎صحبت‌های‌شان را داخل یک قایق بنشانند. این‌جور افراد وسط گفتگو از تجربه‌های‌شان می‌گویند و لای صحبت‌های‌شان داستانی از شِل سیلوراشتاین را به یکی از قصه‌های کلیله و دمنه می‌چسبانند و با تعریف کردن جوک در جای مناسب، رنگ و لعابی به حرف‌های‌شان می‌دهند تا به شما گوشزد ‎‌کنند خوش صحبتی فراتر از اطلاع رسانی خشک و خالی است. به کار گیری جوک و شوخ طبعی در حین صحبت کردن مهارت خاصی را می‎طلبد. اگر قصد دارید ماجرای خنده‌داری را برای کسی تعریف کنید بهتر است، علاوه بر این‌که آن‌را بدون مِن مِن کردن بیان می‎کنید، ربطی هم به سر و ته بحث داشته باشد. در کل برخورداری از حس شوخ طبعی می‎تواند شما را به فرد محبوبی در جمع تبدیل کند به شرط آن‌که ظرافت‌های استفاده از آن را رعایت کنید.

آخرین مورد در خوش صحبت بودن این است که سؤال بپرسید. کسی که صحبت می‌کند دوست دارد که سایرین گوش‌ به حرف‌هایش بسپارند. سیمون رینولدز از مجله‌ی معروف فوربس می‌گوید سؤال پرسیدن بهترین فرصت را برای محبوب شدن در اختیار می‌گذارد: ” آدمی که سؤال می‌پرسد جلسه‌ی گفتگو را کنترل می‎کند و کسی که سؤال‌های معقولانه و هوشمندانه‌ای بپرسد خودش را به‌عنوان یک آدم خوش‌فکر و باهوش جا می‌اندازد – صفتی که باعث می‎شود فردی جذبه پیدا کند. جالبی‌اش این‌جاست که پرسیدن یک سؤال خوب نسبت به ارائه‌ی یک پاسخ مناسب، دانش کمتری را می‌طلبد و در اصل همه‌ی تحسین‌ها باید به سمت فرد پاسخگو سرازیر شود اما با این‌حال آن کسی که سؤال خوبی بپرسد وجهه‌ی بسیار خوبی از خود به‌جا می‌گذارد. 

یادش بخیر. شادروان منوچهر نوذری بازیگر بود، دوبلور بود، در رادیو فعالیت می‌کرد و همچنین برنامه‎های زیادی را در تلویزیون اجرا کرده بود اما بیشتر از همه این‎ها به خاطر مسابقه‌ی تلویزیونی جالبی که اجرا می‎کرد معروف شده بود. این مسابقه نامش ” مسابقه‌ی هفته” بود و مرحوم نوذری یک برگه دستش بود و با لحن جالبی یک سری سؤالاتی از شرکت کننده‎ها می‌پرسید تا اطلاعات عمومی‌شان را بسنجد. عبارت معروفی که در این مسابقه بارها و بارها از زبان منوچهر نوذری بیان می‌شد ” از کی بپرسم؟ ” بود. من به شخصه، جذبه‌ای که منوچهر نوذری در این مسابقه داشت را در هیچ احد و الناسی ندیدم.

از نسل فعلی هم می‌‎توانید عادل فردوسی‌پور یا علی ضیاء را در نظر بگیرد که مجری‌های باحالی هستند. اغراق نیست اگر بگوییم این دو جزو محبوب‌ترین و با جذبه ترین آدم‌های این مملکت هستند و کارشان را تا حدود زیادی خوب انجام می‎دهند. شاید بگویید که این محبوبیت به خاطر بامزه بودن‌شان است اما در واقع چیزی که آن‌ها را متمایز می‎کند این است که از مهمانان برنامه‌شان سؤال‌های خوبی می‎پرسند و به طرز دوست داشتنی‌ای کنترل بحث را در اختیار می‎گیرند. جذبه داشتن بیشتر بر این اساس است که درباره‎‌ی سایرین چیز یاد بگیریم تا این‎که سایرین چیزی درباره ما یاد بگیرند.

بزودی با اخرین پست برمیگردم...............



تاريخ : جمعه یازدهم دی ۱۳۹۴ | 22:48 | نویسنده : مهرداد یوسفی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.