
سلام عزیزان
با توجه به فضای کار تیمی و لزوم همدلی و همکاری در نتورک مارکتینگ می خوام یه خاطره به یاد ماندنی از پاراالمپیک آمریکا رو یادآوری کنم.
می دونم خیلی ها یادشونه یا شنیدن
البته این موضوع بی ربط به کار در نتورک نیست
ببین چقدر این نگرش در خودت هست!!!
یادت نره کارمون برنده برنده است...
چند سال پيش در جريان بازي هاي پارالمپيك (المپيك معلولين) در شهر سياتل آمريكا 9 نفر از شركت كنندگان دو100متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند.
همه اين 9 نفر افرادي بودند كه ما آنها را 
عقب مانده ذهني و جسمي مي خوانيم. آنها با شنيدن صداي تپانچه حركت كردند. 
بديهي است كه آنها هرگز قادر به دويدن با سرعت نبودند و حتي نمي توانستند 
به سرعت قدم بردارند بلكه هر يك به نوبه خود با تلاش فراوان مي كوشيد
تا مسير مسابقه را طي كرده و برنده مدال پارالمپيك شود ناگهان در بين راه مچ پاي يكي از شركت كنندگان پيچ خورد .
اين
 دختر يكي دو تا غلت روي زمين خورد و به گريه افتاد؛ هشت نفر ديگر صداي 
گريه او را شنيدند ،آنها ايستادند، سپس همه به عقب بازگشتند
و به طرف او
 رفتند يكي از آنها كه مبتلا به سندروم داون(عقب ماندگي شديد جسمي و رواني)
 بود، خم شد و دختر گريان را بوسيد و گفت : اين دردت رو تسكين ميده . سپس
 هر 9 نفر بازو در بازوي هم انداختند و خود را قدم زنان به خط پايان 
رساندند. در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعيت ورزشگاه به پا خواستند و 
10 دقيقه براي آنها كف زدند…
خوب فکر کن رفیق من
یادش بخیر...
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی 
نشاید که نامت نهند آدمی




