اگر بازاریابی شبکه ای عالیه پس چرامن اینقدر افسرده ام
مدتهاست که میخواستم درمورد این قضیه مطلبی بنویسم
اتفاقاتی که در کار شبکه سازی برام افتاد بهم کمک کرد جواب این سوال رو براحتی بتونم بدم.
بذارید نگاه خودم رو در روزهای نخست ورود به این تجارت توضیح بدم:
وقتی بازاریابی شبکه ای بهم معرفی شد وهیجان معرفم رو برای توضیح نوع تجارت و کیفیت محصولات دیدم بسیار مشتاق شدم تو این تجارت باهاش شریک بشم چون:
1- همچین کاری وقتی میتونه دوستم رو که یک کار آبرومند داره اما هیچوقت قبل از این دوستم رو اینقدر پرانرژی ندیدم به هیجان وشادی و رضایتمندی برسونه شاید برای من هم شادی وامید به همراه بیاره
2- اگه اون تونست من رو جذب کنه میتونه بهم کمک کنه من هم کسی رو جذب کنم فقط کافیه مثل خودش باشم و هر چی میگه انجام بدم
3- میتونم از محصولات استفاده کنم اگه خوب بود مسلما راحت تر میتونم در موردش حرف بزنم
4- اگه پورسانت خودش به حسابش واریز شده به احتمال زیاد به حساب خودم هم واریز میشه و من میتونم به درآمدش فکر کنم و روش برنامه ریزی کنم
5- من شغلم رو دارم این نوع تجارت رو هم به اطرافیانم پیشنهاد میکنم احتمالا کسایی پیدا میشن که یا از محصولات خوششون بیاد یا از خود تجارت
6- نهایتا اگه کسی هم خوشش نیومد یعنی من آخرین بازمانده از فضایی ها بودم که از این نوع تجارت خوشش اومده خب ضرری نکردم حداقل محصولاتی باکیفیت با 10 تا 20 درصد زیر قیمت بهرهمند شدم.
منتهی این قضیه هم همیشه تو زندگیم نقش پر رنگی داشته که معمولا قسمت پر لیوان رو در نظر میگیرم و احتمال اخر تمام نگرانی های من رو از بین برد واون این سوال کلیدی از خودم بود:
اگه یک درصد تواین تجارت موفق بشم چه اتفاقی ممکنه برام بیفته
1- هیچ تجارتی نمیتونه منو به ماهی صد میلیون تومان درماه برسونه اون هم بدون سرمایه اولیه
2- تجارت رو درکنار یکی از بهترین دوستانم انجام میدم وبعد از این هم قراره بهترین دوستامو باخودم همراه کنم
3- آزادم که زمانش رو خودم انتخاب کنم واز مکانی که خودم خوشم میاد وتوش راحتم کارم وانجام بدم
و... خیلی چیزهای جالبی که بعد از ورودم به این تجارت متوجه شدم.
جالبه بگم که وقتی تو جلسات اموزشی حضور پیدا کردم انتظارم این بود پشت میز دانشگاهی بشینم و یک سری کتاب های بی سرو ته خسته کننده رو بخونم وحفظ شم و با خودم میگفتم اگه قرار بود درس بخونم تو دانشگاه موفق میشدم اما باز هم جواب دادم که اگه سخت هم باشه به ماهی صدمیلیون که نه ماهی دومیلیون می ارزه اما بعد متوجه شدم نه از میز دانشگاهی خبره نه از کتابهای سنگین وخسته کننده که هیچ وقت حتی تو زندگی بدردم نخورد جز بابا نان داد که همیشه منتظر می موندم بابام بهم خونه، شغل و ماشین بده و...
یک سری مطالب مهم برای انجام این فعالیت اقتصادی فرهنگی رو توی یک جزوه پانزده صفحه ای نوشته بود بهم داد تازه خودش هم باهام موند تا بخونیم وهر جا نیاز داشتم کمکم کرد متوجه بشم واون روز گفت محمد من تا اخرش باهاتم وهر جا کمک خواستی بهت کمک میکنم وحمایتت میکنم یک سری سی دی های اموزشی روباهم دیدیم که بیشترین تایمش یک ساعت وده دقیقه بود وکمترینش یازده دقیقه انصافا نه تنها خسته کننده نبودن بانمک وشیرین بودن من تمام لحظات به مونیتور خیره شده بودم وباخودم میگفتم این همه ادم با این کار زندگی میکنن ومن بیخبر بودم و این همه راه کار برای موفقیت وجود داشته و من نا امید زندگی میکردم و دلیل انرژی دوستم رو متوجه شدم اون راه حل رو پیدا کرده بود تا زندگیشو متحول کنه یا حداقل داشت تلاشش رو میکرد ومن همیشه به ادم هایی که تلاش میکنن برای بهتر شدن وحتی نتیجه هم نگیرن افنخار میکنم و میگم حداقل تلاششون رو انجام دادن و بیکار ننشستن
شروع کردم به معرفی و اولین نه رو شنیدم و واقعا جا خوردم یعنی چی دوست ندارم ازین نوع کارها و... توباید بیای این بهترین کار دنیا بدون سرمایه اولیه برای درامد بالاست و اون حرف خودش رو زد و رفت معرفی بعدی ثبت کرد معرفی بعدی کنسل کرد بعدی وبعدی وبعدی یکی پس از دیگری بهم نه گفتن ومن موندم وبهترین شریک تجاریم که همسرم بود یک ماه گذشت و از سمت همسرم سه نفر ثبت کردن وفقط یکیش موند و من خیلی دلواپس شدم کاش به همسرم هم نمیگفتم ولی چیزی درونم میگفت بابا کار باحالیه اونا میگن نه چون نمیدونن. با دوستم صحبت کردم واون گفت مشکلت اینجاست که عجولی وقصدت اینه دوستات بیان تا تو موفق بشی عاشق باش وقصدت موفقیت اون افراد باشه و تحمل و صبرت رو افزایش بده بهترینها رو توتیمت میبینی ضمنا اگه از کارت لذت نمیبری داری اونو اشتباه انجام میدی تو شغلت رو داری واین کار پاره وقتته مثل خودم تو فقط معرفی کن و به نتیجه نهایی تمرکز کن و درگیرنتایج سطحی نباش تو بزرگ شو اونا میان کتاب بخون وسرچ کن اطلاعاتت رو بیشتر کن کدوم تاجر موفقی بدون اطلاعات درمورد تجارتش به موفقیت و ثروت رسیده؟ تلنگری ناراحت کننده بود چون دقیقا احساس منو فهمیده بود ومن تغییر رو پذیرفتم وماه دوم خواهرم به تیمم پیوست علیرقم عدم موافقت همسرش اون میگفت فقط محصولات رو میخوام وبعدش همشونو فروخت ودرامد اولین ماه کاریش چهل وپنج هزار تومان شد وهمسرش میخندید اما سست شدن در مقابل شور وهیجان خواهرم رو تونگاهش دیدم . برادرم بعد از تقریبا دوماه به من پیوست وبعد از مدتی دامادم وهمسر برادرم ودوستای همسرم والان تازه میفهمم وقتی میگن شیرین ترین تجارت دنیاست یعنی چی.
من عاشق کارم هستم وبا هیچ کاری تودنیا عوضش نمیکنم و بزرگترین آرزوی من اینه که بتونم این تجارت رو به صورت تمام وقت انجام بدم چون عین زندگیه ومن شاد بودن واحساس رضایت از زندگی رو تازه درک میکنم
باور کنید بازاریابی شبکه ای یکی از بهترین انتخابهای شما تو زندگی خواهد بود فقط اگه راه دیگه نمیشناسید که شما رو ثروتمند وشاد کنه حتما یک بار هم شده روش درست کارشبکه ای رو یاد بگیرید وانجامش بدید ولذت وشادی واقعی رو احساس کنید
"در پس هر چالش عظیمی، موفقیتی بزرگ نهفته است"




