Global Team (گلوبال تیم)

گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

با خواندن اين داستان اراده خود را قوی کنيد

مهرداد یوسفی
Global Team (گلوبال تیم) گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

با خواندن اين داستان اراده خود را قوی کنيد

با خواندن اين داستان اراده خود را قوی کنيد

 کمي پس از آن که آقاي داربي از "دانشگاه مردان سخت کوش" مدرکش را گرفت و تصميم داشت از تجربه خود در کار معدن استفاده کند، دريافت که "نه" گفتن لزوماً به معناي "نه" نيست. او در بعد از ظهر يکي از روزها به عمويش کمک مي کرد تا در يک آسياب قديمي گندم آرد کند.

 

عمويش مزرعه بزرگي داشت که در آن تعدادي زارع بومي زندگي مي کردند. بي سرو صدا در باز شد و دختر بچه کم سن و سالي به درون آمد، دختر يکي از مستاجرها بود؛ دخترک نزديک در نشست. عمو سرش را بلند کرد، دخترک را ديد، با صدايي خشن از او پرسيد: "چه مي خواهي؟ " کودک جواب داد : "مادرم گفت 50 سنت از شما بگيرم و برايش ببرم."

 

عمو جواب داد: " ندارم، زود برگرد به خانه ات" کودک جواب داد: "چشم قربان" اما از جاي خود تکان نخورد. عمو به کار خود ادامه داد. آن قدر سرگرم بود که متوجه نشد کودک سر جاي خود ايستاده. وقتي سرش را بلند کرد، کودک را ديد بر سرش فرياد کشيد که: "مگر نگفتم برو خانه. زود باش."

 

دخترک گفت:" چشم قربان" اما از جاي خود تکان نخورد. عمو کيسه گندم را روي زمين گذاشت ترکه اي برداشت و آن را تهديد کنان به دخترک نشان داد. منظور او اين بود که اگر نرود به دردسر خواهد افتاد. داربي نفسش را حبس کرده بود، مطمئن بود شاهد صحنه ناخوشايندي خواهد بود. زيرا مي دانست که عمويش عصباني است. وقتي عمو به جايي که کودک ايستاده بود، نزديک شد، دخترک قدمي به جلو گذاشت و در چشمان او نگاه کرد و در حالي که صدايش مي لرزيد با فريادي بلند گفت: "مادرم 50 سنت را مي خواهد." عمو ايستاد. دقيقه اي به دختر نگاه کرد، بعد ترکه را روي زمين گذاشت، دست در جيب کرد و يک سکه 50 سنتي به دخترک داد. کودک پول را گرفت و عقب عقب در حالي که همچنان در چشمـان مردي که او را شکسـت داده بود مي نگريست به سمت در رفت. وقتي دخترک آسياب را ترک کرد، عمو روي جعبه اي نشست و از پنجره مدتي به فضاي بيرون خيره شد. اين نخستين بار بود که کودکي بومي به لطف اراده خود توانسته بود سفيد پوست بالغي را شکست دهد.

 

 قسمتی از کتاب ارزشمند بیندیشید و ثروتمند شوید

نويسنده: ناپلئون هيل



تاريخ : یکشنبه سوم دی ۱۳۹۶ | 23:36 | نویسنده : عمومی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.