به همه افرادی که با آنها کار می کنید یا مرتبا با آنها در ارتباط هستید فکر کنید. آیا تابحال با فرد همیشه منفی، فرد همیشه نکوهشگر یا فرد همیشه قربانی برخورد داشته اید؟
مطمئن هستم همین الان یکی از این دسته افراد که در اطرافتان هستند را بخاطر آوردید. این افراد را همه جا پیدا می کنید؛ آنها در جلسات ایده های خلاقانه را خراب می کنند یا کنار آبسردکن دفتر جلسه می گذارند. امیدوارم یکی از این افراد را در آینه نبینید!
 
قبلا با هم در اینباره صحبت کرده ایم که تا می توانید از افراد منفی دوری کنید. افراد بدبین مثل ویروس سرمایه خوردگی دائم درحال انتشار منفی بافی هستند و شما باید تاحد امکان ارتباط خود را با آنها کم کنید. ریسک گوش کردن به حرف افراد غرغرو این است که شما هم به تدریج حرف های آنها را تکرار می کنید. آنها نه تنها می توانند دیدگاه شما را تحت تاثیر قرار دهند، بلکه فرهنگ شرکت، شهرت و موفقیت شما را نیز در جهت منفی تحت تاثیر قرار می دهند.
حالا بیایید نگاه دقیق تری به این افراد بیاندازیم تا با شناخت بیشتر از آنها در صورت مواجهه خیلی سریع راهمان را کج کنیم.
١- فرد همیشه منفی
بنظر می رسد که فرد همیشه منفی به هر راه حلی یک ایراد دارد و دوست دارد شور و اشتیاق دیگران درباره هر ایده جدیدی را از بین ببرد.
شعار او این است که "روش انجام کارها همان روش قدیمی و همیشگی است". او مانند خودرویی که در گِل گیر کرده به وضعیت موجود خو گرفته و نمی تواند چرخ هایش را تکان دهد. وقتی یک پنجره فرصت هم باز می شود او ترجیح می دهد کرکره ها را پایین بکشد. چنین فردی انرژی شما را گرفته و جلوی حرکت را می گیرد. مطمئنا دلتان نمی خواهد چنین فردی را در تیم خود پذیرفته یا وقت خود را صرف آموزش به آنها کنید. بعلاوه، اگر در زندگی افراد منفی دورتان را احاطه کرده باشند نباید انتظار رسیدن به یک زندگی 
مثبت را داشته باشید.
٢-فرد همیشه نکوهشگر
 
افراد نقاد و نکوهشگر به این معروف هستند که همیشه در دیگران دنبال نقاط ضعف می گردند و همیشه بخاطر افشای اطلاعات خصوصی یا منفی درباره دیگران شهرت دارند. این دسته از افراد از غیبت و بدگویی برای کنترل افراد کوته بین استفاده می کنند. پس باید دقت کنید که هیچوقت گول شیطنت های آنها را نخورید. همیشه افراد موفق موقعیت فرد نکوهشگر را تهدید می کنند و هرچه موفقیت آنها بیشتر باشد صدای انتقاد و نکوهشگری بلندتر است تا به این ترتیب حواس دیگران را از رزومه بی ثمر خود دور کنند. هرگز اجازه ندهید کسی که خودش هیچ کاری انجام نداده به شما بگوید چه کاری انجام دهید.
٣-فرد قربانی
 
کسانی که همیشه خود را قربانی می دانند هیچوقت مسئول فردی در زندگی را نپذیرفته و بر این تصورند که زندگی همیشه در حق آنها جفا کرده است. خلاصه همیشه همه چیز برعلیه فرد قربانی است.
 اینها هنوز نفهمیده اند که سختکوشی شما را به جایی می رساند که از شانس ها و فرصت ها استفاده کنید. این افراد بخاطر تنبلی و دست روی دست گذاشتن شهرت دارند. امضای شخصیتی این افراد بهانه های دائمی آنهاست.
همزمان که زندگی و شرکت خود را از حضور این افراد مردد و بدبین پاک می کنیم به همان اندازه باید برای یافتن افراد مثبت و معاشرت کردن با آنها وقت بگذاریم.
ویژگی های شخصیتی این افراد و عادات آنها هم مسری است، اما اینبار به شکل مثبت. اگر قصد ساختن یک تیم راهبری یا حتی یک تیم کوچک و خانوادگی برای تمیزکاری خانه را دارید دنبال افراد شجاع و باورمند و باانرژی باشید که در مجموعه واژه هایشان چیزی به اسم "نمی توانم" وجود ندارد. با افرادی معاشرت کنید که رویاهای بزرگتر از شما دارند. آنها بااشتیاق در مسیر خود حرکت می کنند و معتقدند هر کاری امکانپذیر است چون به خودشان ایمان دارند.
هیچوقت خود را بهترین شخص "در" تیم ندانید، بلکه بهترین شخص "برای" تیم باشید
البته مهمتر از همه اینکه باید مراقب دیدگاه های خودمان باشیم. همیشه هم نمی توانیم افراد یا شرایط زندگی مان را تغییر دهیم، اما همیشه می توانیم واکنش خود به آنها را تغییر دهیم. برتری یک مهارت نیست؛ یک دیدگاه است، و تفکر مثبت عادات شجاعانه را تکثیر می کند.
هر وقت فرصت داشتید به عنوان تشویق گر و انگیزه دهنده دیگران عمل کنید. هیچوقت سعی نکنید خود را بعنوان بهترین فرد در تیم القاء کنید. بلکه به دیگران القاء کنید که شما بهترین فرد "برای" تیم است. کسانی که صرفا بدنبال جلب توجه و کسب اعتبار هستند نمی توانند از پله های موفقیت راهبری بالا بروند.
 
پیشرفت متعلق به کسانی است که به اعضای تیم و شرکت خود خدمت می کنند.
همانطور که همیشه گفته ام، موفقیت هیچوقت به مالکیت شما درنمی آید، بلکه اجاره است، اجاره روزانه. پس اگر یک تیم خوب بسازید می توانید اجاره بهای موفقیت را بپردازید.
One of the difficulties we face in our industrialized age is the fact
we've lost our sense of seasons. Unlike the farmer whose priorities
change with the seasons, we have become impervious to the
natural rhythm of life. As a result, we have our priorities out of
balance. Let me illustrate what I mean:
For a farmer, springtime is his most active time. It's then when he
must work around the clock, up before the sun and still toiling at
the stroke of midnight. He must keep his equipment running at full
capacity because he has but a small window of time for the
planting of his crop. Eventually winter comes when there is less for
him to do to keep him busy.
There is a lesson here. Learn to use the seasons of life. Decide
when to pour it on and when to ease back, when to take advantage
and when to let things ride. It's easy to keep going from nine to
five year in and year out and lose a natural sense of priorities and
cycles. Don't let one year blend into another in a seemingly endless
parade of tasks and responsibilities. Keep your eye on your own
seasons,
To Your Success
Jim Rohn
ترجمه ادامه مطلب
ادامه مطلب
درود به جی تیمی های عزیز
خب تو ماه اصالت جی تیمی خیلی مهمه که ما جی تیمی هایی که داری به سمت سعادت پیش میریم ، انسانی اصیل باشیم. یکی از چیزهایی که موجب میشه منش انسانهای اصیل رو درونی کنیم اینه که به اوضاع و شرایط خودمون مسلط باشیم. من در اینجا مطالبی رو از یکی از بهترین کتب موفقیت با شما درمیون میذارم که در مورد اثر اندیشه بر اوضاع و شرایط صحبت میکنه. شاید خودمون و اطرافیانمون رودیدیم که از شرایط ناراضی هستند و اثرات بیرونی رو دخیل در زندگیشون می دونند. اما همه ی افراد موفق تو دنیا بدون استثنا متفاوت فکر میکنند. یکی از دلایل تفاوت افراد موفق و افراد عادی همینه.

شما کدوم رو انتخاب میکنید؟؟
متن زیر رو با دقت بخونید از آقای جیمز آلن:
ذهن آدمی را میتوان به باغی تشبیه کرد که می تواند هوشمندانه کاشته شود. بسیار هوشمندانه. و یا همچنین وحشیانه رشد کند.اگر بذر سودمندی در آن کاشته نشده باشد، انبوهی از بذر علفهای هرز در آن می روید و همجنس خود راتولید خواهد کرد.
همانگونه که باغبان باغش را می درود و از علفهای هرز پاک می کند و گلهای مورد نظرش را می کارد آدمی نیز باید مراقب باغ ذهنش باشد و آن را از اندیشه های پاک و درست پر کند. اندیشه و منش یکی است. و چون منش تنها می تواند خود را از طریق محیط و اوزاع و شرایط متجلی کند ، اوضاع و شرایط بیرونی زندگی همواره به طرزی هماهنگ با حالت درونش ارتباط می یابد.
آدمی به حکم قانون وجودش و به حکم اندیشه هایی که با آنها منش خویش را ساخته ، در جایی هست که هست. در ترتیب زندگیش هیچ عنصر تصادفی نیست و همه حاصل قانونی است که خطا نمی ورزد..
آدمی به عنوان موجودی پیشرونده و تکامل یابنده هر جا که هست ، هست که بیاموزد که ببالد و به محض اینکه از هر وضعیتی درس معنوی خود را بیاموزد ، آن وضعیت کنار می رود تا برای اوضاع و شرایطی تازه جا بگشاید.
آدمی مادامی که خود را مخلوق اوضاع و شرایط برونی بداند ضربه می خورد اما همین که دریابد قدرتی خلاق است ارباب بر حق خویشتن می شود. ارباب بر حق خویشتن می شود.
آدمی نه آنچه را که آرزومندند ، بلکه آنچه را که سزاوارند جذب می کنند. آدمی نه آنچه را که آرزو یا دعا می کند، بلکه آنچه را که حق اوست به دست می آورد. فقط زمانی آرزوها و دعاهایش مستجاب می شود که با اندیشه ها و اعمالش هماهنگ باشد.
موفقیت اتفاقی نیست
تحقیقات نشان داده اند وقتی افراد شاد هستند در کسب و کار و دیگر حوزه های زندگی عملکرد بهتری دارند.
وقتی احساس شادی دارید، رسیدن به کارایی بیشتر برای شما ساده تر است، چون احساس انرژی فزاینده دارید.
سطح خلاقیت شما بالا می رود. می توانید ساعات طولانی و پیوسته با قدرت بیشتری کار کنید. برای یادگیری چیزهای جدید زمان بیشتری صرف می کنید تا درها به روی شما باز شده و وارد مراحل بعدی شوید. با اینکار آدم های شاد و پروژه های باارزش را جذب زندگیتان خواهید کرد.
 
با گذر زمان همان موفقیتی که خواهان آن هستید بدست خواهید آورد. شادی با موفقیت های بیشتر و بیشتری همراه است.
همین مسئله در مورد تیم ها هم صدق می کند. تیم های شاد بهتر کار کرده و دستاوردهای بیشتری خواهند داشت.
شادی در بازاریابی شبکه ای اهمیت بیشتری دارد. چرا؟
 
افراد شاد خیلی راحت تر زمان خود را صرف راه اندازی یک کسب و کار می کنند.
دیگران جذب انرژی آنها می شوند، می خواهند دور و بر آنها باشند و کاری را انجام دهند که آنها انجام می دهند
آدم های شاد روابط خود را با اعضای تیم به خوبی حفظ می کنند، و بنابراین می توانند سازمان های قوی تر و بزرگتری با آینده بلندمدت بسازند.
تیم ها و سازمان های شاد بیشتر کار می کنند؛ آنها کار خود را بصورت یکدست و با دیدگاه بهتر انجام داده و به این ترتیب کارایی آنها افزایش می یابد. وقتی همه چیز برابر باشد، تیم های شاد پتانسیل لازم برای جلو زدن از تیم های ناشاد را خواهند داشت!
 
وقتی شادی بنا به دلایل مختلف به هدف مطلوب تبدیل شود، پرسش بعدی اینجاست که چگونه می توان به آن دست یافت— قابل پیش بینی، پایدار، و اصیل. شما بعنوان یک رهبر باید بدانید چگونه درون خود— بصورت ارادی— شادی بادوام و اصیل ایجاد کنید و سپس در ادامه به اعضای تیم خود یاد بدهید چطور همین کار را انجام دهند.
شادیای که زندگی و کسب و کار را تغییر دهد فقط یک احساس زودگذر و حال خوب موقتی نیست. شاد بودن یک حالت انتخاب ذهنی است.
 
در اینجا دو چشم انداز درباره شادی از متخصصان پیشگام شادی، برای شما نقل می کنم:
شاون ایکور، استاد هاروارد، محقق شادی، مولف مزیت شادی میگوید:
"شادی همان لذتی است که برای رسیدن به پتانسیل خود احساس می کنیم".
مارتین سلیگمن، رئیس سابق انجمن روانشناسی آمریکا میگوید:
"فعالیت هایی که معنادار بوده و در یک دلیل مهم تر از خودتان نقش دارند به بالاترین سطح فعالسازی مواد شیمیایی مثبت در مغز دست می یابند".
 
وقتی بعنوان یک حرفه ای در بازاریابی شبکه این مقاله را می خوانید، آیا برای شما آشنا بنظر نمی رسد؟
 
 
تلاش برای رسیدن به پتانسیل و یک دلیل مهمتر از خودتان اینها پایه و اساس رهبری خدمتگزار در ایجاد یک سازمان بازاریابی شبکه ای هستند.
 
این همان کاری است که رهبران برای پشتیبانی از تیم های خود و توسعه کسب و کارشان انجام می دهند. متخصصان ارشد در این حوزه "رفتارهای شاد" را تحت عنوان چیزی تعریف کرده اند که رهبران موفق در حرفه ما اجرا و پیاده کرده اند – چقدر غرورآفرین!
از آنجا که بازاریابی شبکه ای با رهبری داوطلبانه و منافع همسو ساخته می شود، حقیقتا کسب و کار جاذبه است.
اغلب افراد جذب همراهی آدم های شاد می شوند. پس اگر آدم شادی نیستید، حتما ساختن یک کسب و کار برای شما کار سختی خواهد بود.
 
شما می توانید بهترین آموزش دنیا را دریافت کنید، همه پاسخ هایی را پیدا کنید که اعضای تیم با کمک آن قفل پتانسیل خود را باز کرده و کسب و کارشان را وارد یک مرحله جدید کنند، اما اگر نخواهند دور و بر شما باشند نمی توانند این کلید و موفقیت را بدست بیاورند.
 
اگر دیگران شما را آدم شادی نشناسند، توانایی شما در هدایت تیم بطرزقابل توجهی محدود خواهد شد...به عبارت دیگر، می خواهید کسی باشید که دائم آیه یاس می خواند؛ دیکتاتور است یا بی تفاوت. هیچکدام از این صفات دیگران را جذب شراکت با شما نمی کنند.
 
ما متوجه شده ایم که وقتی امید وجود دارد، پتانسیل شادی هم وجود دارد. وقتی امید نباشد، از شادی هم خبری نیست. پس اگر می خواهید شاد باشید، یا در پیدا کردن شادی به دیگران کمک کنید چطور است با امید شروع کنید: باور به امکانپذیری یک آینده بهتر.
 
بعنوان رهبر، از خانه بیرون آمده و الهام بخش امید در دیگران باشید، اول دست ها را در هم گره بزنید و بعد اهداف را و با هم تلاش کنید تا امید به حقیقت بپیوندد.
همه ما می توانیم به آنچه تصور می کنیم دست یابیم، به شرط آنکه هیچوقت تسلیم نشویم! قدردان باشید. شاد باشید. شما قوی تر از چیزی هستید که تصور می کنید.
خب ما تو مرداد ماه هم میخوایم به مانند ماه پیش یکی از نگرش های ماه های قبل رو بررسی کنیم. نگرشی که نیاز منو شما باشه به مرور و درونی کردن و یاد گرفتنش...
این ماه میخوایم نگرشی رو بررسی کنیم که بسیاااار مرتبطه با پیام های روزانه رشد شخصی ابر لیدرمون آقای یوسفی.
در واقع شاید بتونم بگم یکی از کلیدی ترین و مفهومی ترین نگرش های آغاز ماه تیم جهانیه... وقتی ابرلیدر در مورد سعادت صحبت می کرد و راز های سعادت رو یکی یکی برامون باز میکرد ، در انتها یسریا به یک نتیجه می رسیدند که پقدر سعادتمند شدن پیچیدست... اما همونطور که لیدر هم فرمودند و تو کتاب های موفقیت از جمله کتاب حکایت دولت و فرزانگی مطالعه می کنیم، ساده تر از اون چیزیه که فکرش رو بکنیم. فقط کافیه یک انسان باشیم...
بذارید پیامی که میخوایم بررسی کنیم رو لو بدم. کافیه یک انسان اصیل باشیم.

بله جی تیمی های عزیز. مردااد دااغ و پرانرژی رو میخوایم بهش نگرش اصالت جی تیمی بدیم. میدونم نهایت استفاده رو مثل خودم از این پیام می برید... خب بیشتر از این منتطرتون نمیذارم. بریم با هم این متن زیبا و مفهومی رو از ابر لیدر مهرداد یوسفی بررسی کنیم.
برای خوندن متن کامل این پیام روی گزینه زیر کلیک کنید.
موضوعات مرتبط: پیامهای نگرشی ابتدای ماه جی تیمی




